دست نوشته ها........

نوشته هایی که نمی توانید نخوانید.

دست نوشته ها........

نوشته هایی که نمی توانید نخوانید.

به مناسبت سالگرد یکی از فجیح ترین اتفاقات تاریخ جهان

تاریخش را نمی دانم ساعتش یادم نمی اید و..... اما ان چیزی که همیشه یادم هست و هیچ موقع از یادم نمی رود ده ها کودک و مرد و زن مسلمان در هواپیمای مسافر بری نشسته بودند و به هیچ کس کاری نداشتند فرمانش از واشنگتن صادر شد مجری ان یک فرد مسیحی نما بود چون در دین مسیح هیچ موقع نمی گوید ادمهای بی گناه را بکشید واقعا غمگین بود بدن های تکه تکه شده بر روی اب خلیج رها شده بودند و انگار به دیدار معبودشان می شتافتند دستم می لرزد از نوشتن این متن اما در حیرتم که چگونه موشک را به سوی ان هواپیمای بی گناه رها داشتند.دیگر نمی توان بنویسم

اغازی با پایان

سخن را کنم اغاز به تسبیح خداوند تبارک و تعالی که غفور است و رحیم است ،صبوراست و حلیم است ،رئوف است و کریم است ،کبیر است و عظیم است، بصیر است و علیم است،نصیر است و نعیم است،قدیر است و قدیم است،خدایی که بسی نعمت سرشار به ما ادمیان داده،گهرهای گران داده ،سروصورت و جان داده ،تن وتاب و توان داده ،رخ و روح و روان داده،لب و گوش و دهان داده،دل و چشم و زبان داده،شکم داده و نان داده،زافات امان داده،کمالات نهان داده،هنرهای عیان داده و توفیق بیان داده و اینها پی ان داده که از شکر عطا و کرمش چشم نپوشیم و زهر غم نخروشیم و زهر درد نجوشیم وتکبر نفروشیم و که تا از دل وجان شکر بگوئیم عنایات خداوند مبین را.